سلام .بابت این همه تأخیر عذرخواهی می کنم. این روزها یا شرکت نیومدم و مرخصی بودم و یا سرم خیلی شلوغ بود. راستش دل و دماغ هم نداشتم. از یک ماه پیش حتی کمتر از گذشته هلیامو می بینم.دو هفته دوهفته میرن شمال می مونن. یعنی از وقتی که شمال خونه گرفتن دیگه هلیام شمالی شده و کمتر تهران میاد تا ببینمش. اما جالبه بگم که بازی کنار دریا از هلیام یه مانکن برنزه خوشگل ساخته. یه باربی کوچولوی برنزه. نمکی که بود نمکی تر شده.خاله قربونش بره.دخترم اونجا باغ وحش راه انداخته.خروس،مرغابی،قورباغه.فکر کنم اگر تمساح هم بود نگه می داشت دخترکم.تازه یه حوض آب هم سفارش دادن تا مرغابیهاشون آب تنی کنن.خلاصه کلی بهش خوش می گذره و این درد دوریشو برام راحت تر می کنه.هلیای...